عزیز دل مامان و بابا

کارهای جدید

1392/6/14 16:20
نویسنده : مامان
202 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره بعد ازمدتها که قسمت نمی شد بریم تو این ماه سه بار رفتیم ویلا

 

دیانا برای بار اول که رفتیم خیلی ذوق می کرد با سرعت برق روی تراس بدو بدو می کرد همه مواظب بودیم که یه وقت نیوفته پایین چون موقع دویدن برمی گشت ما رو نگاه می کرد و می خندید

کلی هم تو استخر بادیش که پر از آب بود بازی کرد عاشق گیلاس خوردنه خیلی هاشم با هسته می خوره

گوجه سبز هم که خیلی دوس داره وقتی می خوره چشاشو جمع می کنه و میگه ترشه وی یه گاز دیگه می زنه

 

کلمات که می تونه بگه:

لاک:لاح - باز- دادا - بابا- مامان- جوجو - مامانی:مانی- میو - اوف- جیش-تاب تاب- نی نی

اعضای بدن رو هم یه مدتیه می شناسه: پا - دست - دماغ - چش- گوش- شکم-

وقتی می گیم دیانا پا کو پاهاشو بلند میکنه  دست«دستاشو بلند میکنه دماغ :مداغشو با دستش می گیره می کشه چش از بس جون عزیزه به چشم خودش دست نمی زنه و انگشت می کنه تو چشم ما

تو کاها هم کمکم میکنه وقتی می بینی یه جایی رو دستمال می کشم زودی یه دستمال میاره و شروع می کنه به دستمال کشیدن

کلی هم رقص جدید یاد گرفته تا میگیم چجوری می رقصه شروع مکنه رو پنجه پاهاش وایمیاسته و می رقصه

کلی هم با اردک حسین پسرهمسایه مامانی بازی کرد هی از گردن اردک بیچاره می گرفت و بلندش می کرد با کلی ذوق زدگی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)