عزیز دل مامان و بابا

چند روزی دیانا غذا خوردن رو شروع کرده از فرنی شروع کرد و آب ماهیچه از دیروز هم بهش سوپ میدم البته فقط عصاره سوپ رو میخوره

چند روزیه که دیانا تمرین نشستن داره امروز ۱۰ ثانیه ای می تونه بشینه ولی انقد شیطونه همش دست و پا میزنه و بالاخره میفته قربونش برم الهی ...

پریروز جمعه تولد دیانا بود البته ۵ ماهه شد خونه خاله مونا دعوت بودیم ماهم کیک خریدیم رفتیم اونجا هم تولد مامان دیانا و هم تولد ۵ ماهه شدن دیانا و تولد امام رضا رو جشن گرفتیم

از دیشب دیانا سرفه میکرد صبح بردمش دکتر رسولی نژاد گفتن سرماخورده ولی هنوز شدید نیست بعد که اومدم خونه حال دیانا بدتر شد تا وقتی مامانی اومد کمک و من هم رفتم داروهای دیانا رو گرفتم . الهی بمیرم برا جیگرم آبریزش بینی و چشم و دهان داره و عطسه و سرفه شدید داره دکتر می گفت سرفه هاش خروسک شده راستی یادم رفت قد و وزنشو بگم قد۶۹ وزن ۹کیلو خدایا کاری کن دیانا جونمون زود زود خوب بشه ...

از امروز می خوام این وبلاگ رو هم بروز کنم تا حالا تو بلاگفا می نوشتم ولی اینجا هم میام و از دیانا می نویسم ...

امروز می خوام یکسری از عکسای سیسمونی رو بزارم